گریه غوغا میکند دلهای ویران بیشتر
صحن را پرکرده امشب بوی باران بیشتر
یاتوداری میکشی شعرمرا سمت جنون
یادل من می زند خود را به طوفان بیشتر
خوب جایی آمدی زائر مگر نشنیده ای
میشود هرمشکل آسان با کریمان بیشتر
ازشما پنهان نباشد از خداپنهان که نیست
من خدا را دیده ام سمت خراسان بیشتر
بسته هرکس جایی از جغرافیادل را ومن
بسته ام سمت شمال شرق ایران بیشتر
پنجره فولاد یعنی بارش یک ریز نور
هرچه اینجا درد میبینید درمان بیشتر
علتش رامن نمیدانم ولی در این حرم
بوی عطر کربلاجاریست در جان بیشتر
دارم امشب میروم اما دلم پیش شماست
ای گرفتار تو دلهای پریشان بیشتر
هرچه کردم تا ضریحت را ببوسم لحظهای
بست بر من راه را این بیشتر آن بیشتر
این که ما را دوست میدارید یا نه با شماست
ما شما را دوست میداریم از جان بیشتر
ای که بر ملک دلم حکم تو میرانی و بس
ای که احوال مرا نیک تو میدانی و بس
روز مرگم چو مرا خاک سپردند و روند
در کنارم به سر عهد تو میمانی وبس...