بسم الله القاسم الجبارین

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

بیانات رهبر در دیدار اعضای مجمع عالی بسیج مستضعفین

چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ق.ظ | نوای بی نوا | ۰ نظر

بعضىها احساس دارند، احساس مسئولیّت میکنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایى خرج میکنند؛ اسلحه را به آنجایى که باید، نشانه نمیگیرند؛ این بر اثر بىبصیرتى است. حالا ما چند سال پیش در قضیّهى فتنه گفتیم بصیرت؛ بعضى دهنکجى کردند که بصیرت! بله، بصیرت؛ بصیرت که نبود، هرچه که مسئولیّت و انگیزه بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است؛ اطمینانى دیگر نیست به این آدم بىبصیرت و بدون روشنبینى که دوست را نمىشناسد، دشمن را نمىشناسد و نمیفهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند. این پس شد رکن دوّم که بسیار بسیار لازم است. اگر این رکن دوّم نباشد، امر به معروفش هم اشتباهى درمىآید، جهادش هم اشتباهى درمىآید، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا میشود، و به کجراهه مىافتد.

غزل چاه کنعان

چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۱۸ ق.ظ | نوای بی نوا | ۰ نظر

ماه مصرم، در حجاب چاه کنعان مانده‌ام- 
شمع خورشیدم، نهان در زیر دامان مانده‌ام- 
از عزیزان هیچ‌کس خوابی برای من ندید- 
گر چه عمری شد که چون یوسف به زندان مانده‌ام- 
هیچ‌کس از بی‌سرانجامی نمی‌خواند مرا- 
نامهٔ در رخنهٔ دیوار نسیان مانده‌ام- 
نیستم نومید از تشریف سبز نوبهار- 
گرچه چون نخل خزان، از برگ عریان مانده‌ام- 
هر نفس در کوچه‌ای جولان حیرت می‌زند- 
در سرانجام غبار خویش حیران مانده‌ام...- 
گر چه در دنیا مرا بی‌اختیار آورده‌اند- 
منفعل از خویش، چون ناخوانده مهمان مانده‌ام- 
بهر رم کردن چو آهو راست می‌سازم نفس- 
ساده‌لوح آن کس که پندارد ز جولان مانده‌ام- 
می‌رساند بال و پر از خوشه صائب دانه‌ام- 
در ضمیر خاک اگر یک چند پنهان مانده‌ام...- 

(صائب تبریزی)

شعری زیبا از دوست وبرادر گرامی سید اباالفضل صمدی

چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۱۲ ق.ظ | نوای بی نوا | ۰ نظر

فکر می کردم که از گنجشک ها کم نیستم/ 
حال می بینم کــه حتـی قدر آن هم نیستم/ 

دور شو از پیش چشمم گل فروش پیر، من/ 
دیگر آن دیوانــه ی گل های مریــم نیستم/ 

پا به جنگل می گذارم آهوان رم می کنند/ 
از کــه می ترسید آهو ها من آدم نیستم/ 

هر نسیمی می تواند شاخه ام را بشکند/ 
بـادهــای هـرزه فهمیـدند محکــم نیـستـم/ 

شبنمی سرمست بودم روی گلبرگی سپید/ 
چشــم وا کـردم همیــن امــروز دیدم نیستم/